Henrik Ibsen always amazes me. "A Doll's House" was ahead of his time. This play is one that stands the test of time: fitting for his social setting, fitting for ours. It's a great critique of society, government, and power. It isn't one that will leave you feeling empowered and emboldened, in my opinion, unless seeing lies win makes you angry enough to do something about it.

Overall good read. Plays aren't my favorites. Even though the message was a great one, it isn't one I need to own or recommend. ( )

ایبسن یکی از نمایشنامه‌نویسان مورد علاقه‌ی منه... یه نویسنده که به نظر من مثل داستایفسکی از زمان خودشون خیلی جلوتر بودند... کسی که تو قرن 19 از فردیت زن حرف می‌زنه و شخصیت زنی قوی شده مثل «لورا»ی خانه‌ی عروسک رو می‌نویسه. هر چند تفکرات ناتورالیستی داره و احتمالاً فکر می‌کرده خصلت‌های آدمی نسل به نسل قابل وراثته (هم تو نمایشنامه‌ی اشباح، هم توی موعظه‌ی بلند دکتر استوکمان داخل همین نمایشنامه)، اما نمی‌شه بهش خرده گرفت چون شاید اگه ما هم هم‌دوره‌ی زولا و ایبسن بودیم، همین اعتقاد رو پیدا می‌کردیم.
دشمن مردم داستان یک مسیح مدرنه... داستانی که سیاست و به خصوص جامعه رو مضحکه‌ی خودش می‌کنه و چیزهایی می‌گه که تو جهان و سیاست امروزی ما هم مصادیق عینی بسیاری داره... البته این‌بار داستان مملو از یهوداست... دکتر استوکمان، به عنوان یک مسیح مدرن عمل می‌کنه و خواستار اصلاح جامعه‌شه اما جامعه خواستار اصلاح نیست. ( )

Armiku i popullit”, një nga veprat më të njohura të Henrik Ibsen, u shkrua në vitin 1882 si kundërpërgjigje ndaj protestave publike kundër veprës së tij “Fantazma”, që në atë kohë u konsiderua si skandaloze. “Armiku i popullit” u adresohet tendencave irracionale të masës dhe natyrës korruptive të sistemit politik

Amazingly relevant to 2020 America! ( )

Small town where tourists and public baths are economically important. Can a report of dangerously polluted water shut them down. Age old question of public health versus livelihood.